Untitled Document

احوال بعض اجداد كبار و والد بزرگوار حضرت امام ربانی "قدس سره" -۲

 علی الخصوص اهل قریه سرائس كه شش و هفت گروه است از شهر سهرند بنابر عشر رساندن خزانه از سامانه كه بعد مسافت بود و شهری دیگر در میان نداشت در خدمت قطب الزمان سید جلال مخدوم جهانیان كه سلطان فیروز شاه مرید وی بود باُچه رفته التماس نمودند كه بدار الخلافت دهلی رسیده از سلطان استدعای آبادی شهری دران نزدیكی نماید حضرت سید مسئول آن جماعت را مقبول داشته متوجه دارالخلافت گشت سلطان تا كنور كه دو منزل ست از دهلی استقبال وی كرد در اول ملاقات استدعای آنحضرت را اجابت نمود و حكم فرمود كه دران سرزمین شهری آباد سازند و خواجه فتح الله برادر كلان امام رفیع الدین كه از مقربان سریر خلافت بود تعین نمود خواجه با دوهزار سوار آمده در انصرام این مهم اقدام نمود چون شروع در تعمیر قلعه نمود هر روز باهتمام تمام انچه بنا می یافت صباح منهدم میدید چون این مقدمه بعرض خلیفه رسید علاج متوجه حضرت سید حواله گردانیدند آنحضرت اِشارت بامام رفیع الدّین كه خلیفه و امام نماز حضرت سید بود و در سنام اقامت داشت فرمود كه آمده خشت به قلعه بنهد تا به میمنت او از دست خلل محفوظ ماند و دران بلده سكونت نماید كه وی صاحب ولایت آنجاست حضرت اِمام بنا بر امتثال امر پیر بزرگوار آمده دران بلده متوطن گشت ازان روز آن بلده فیروز آباد از بركت سكونت آن جناب رونق دیگر یافته و اهل آن از بركات صحبت و خدمتش بسعادات كثیره رسیده اند والی یومنا هذا ملجای سكنه آن بقعه شریف از قوی و ضعیف تربت اوست كه در قدیم الایّام از شهر بیرون بوده و درین روزگار از آبادی بسیار میان آن بلده واقع گردیده منقول است كه سبب انهدام بنای آن قلعه این بود كه شیخ شرف الدین بو علی قلندر قدس سره العزیز را نادانسته هر روز دران عمارت بیگار میگرفتند و از تصرف شیخ هر روز عمارت منهدم میشد و باعث تحیر متصدیان بود