Untitled Document

اعتقادنامه – ۳

 اشارت بقدرت بعد ازان قدرتی بود كامل مر مرادات را همه شامل در همه كار و در همه حالت كارگر بی توسط آلت اثر آن بهر عدم كه رسید رخت با خطه وجود كشید اشارت بسمع و بصر هر یک از وصف سمع وصف بصر هست جز علم معنی دیگر نیست از گوش سر شنیدن او نیست موقوف دیده دیدن او بشنود خواه دور یا نزدیک بیند از روشن است یا تاریک

حال هر ممكنی بكتم عدم بیند و داند و نه بیش نه كم از سوآل و طلب هر آنچه رود بر زبان ها یكان یكان شنود اشارت بكلام اخرین وصف كان كلام بود نه بحلق و زبان كام بود بر كلامش سكوت سابق نه تهمت خامشیش لایق نه حق تعالی چو بی عبارت و حرف با عدم گفت نكته های شگرف عدم آمد زذوق آن سخنان بفضای وجود رقص كنان و هر یكی ازین صفات با لذات بسیط و یكتا و باعتبار تعلّق بسیارند و بكثرت تعلّقات از وحدت و بساطت نمی افتد (چنانكه ذات اقدسش با وجود ایجاد و نگهبانی این همه آفریده از وحدت صرف نمی افتد) مخلوقاتش اندكیست از مقدورش همه عالم باو محتاج و او بی نیاز مطلق است وَهُوَ الأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَد قاضی الحاجات مولی العطیات مجیب الدعوات مقیل العثرات تقدّست اسمائه و تعالت كبریائه و ملائكته

اصل دوم از اصول ششگانه ایمان اینست كه بگروی بفرشتگان خدای تعالی شانه كه جسمهای لطیفه نورانیه منزهند از آلودگی توانایند بر نمودن خود بشكلهای گوناگون نه ارواح اكابر اولاد آدم اند از ابدان ایشان جدا شده اند چنانكه از نصاری گویند و نه جواهر مجرده مخالف بالذاتند مر نفوس ناطقه بشریّه را چنانكه زعم فلاسفه است و تاء ملایكه برای تانیث جمع است و بی "تا" هم مستعمل است ماخوذ از "م ل ک" است بمعنی شدت جمع ملک بوزن قرش بغیر قیاس