Untitled Document

آنكه معرفت حق تعالی از همه معرفتهاء دیگر خوشترست - ۲

پس علم معانی شرع و اسرار آن از علم نحو و لغت خوشتر، و اسرار كار وزیر در وزارت بدانستن از دانستن كارهاء اهل بازار خوشتر، و اسرار سلطان دانستن از اسرار وزیر دانستن خوشتر، پس هر چند معلوم شریفتر علم وی لذیذتر و خوشتر؛ پس نگاه كن كه در وجود هیچ چیز شریفتر و عظیم تر و با كمال تر و با جلال تر از خداوند عالم كه آفریدگار همه كمالها و جمالها وی است هست؟ و تدبیر هیچ سلطان در نگاه داشت مملكت خود چون تدبیر وی در ملكوت آسمان و زمین و نظام كار این جهان؟ و هیچ حضرت نیكوتر و باكمال تر از حضرت الهیت هست؟! پس چگونه ممكن بود كه نظارهٔ چیز خوشتر از نظارهٔ این حضرت باشد- اگر كسی را چشم آن باشد- یا دانستن اسرار مملكتی خوشتر از دانستن اسرار این مملكت باشد؟ پس بدین معلوم شد كه معرفت حق تعالی و معرفت صفات وی و معرفت ملكوت و مملكت وی و معرفت اسرار الهیت وی از همهٔ معرفتها خوشتر، كه معلوم این معرفت از همه شریفتر، و این گفتن لحن [خطا- غلط] است و خطا كه هیچ چیز دیگر را چون با وی اضافت كنی استحقاق آن نماند كه شریف گویی یا توانی گفتن كه این شریفتر پس عارف درین جهان همیشه در بهشتی باشد كه «عَرْضُهَا كَعَرْضِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَالْأَرْضِ [بهشتی كه پهنای آن چون پهنای آسمانها و زمین است]»، بلكه بیشتر بود، كه پهناء آسمان و زمین متناهی است و میدان معرفت متناهی نیست، و بستانی كه تماشاگاه عارفانست كناره ندارد و آسمان و زمین كناره دارد، و میوهاء این بستان نه مقطوع بود و نه ممنوع بلكه بر دوام: و «قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ [میوه های آن در دسترس است]» بود كه نزدیک تر از چیزی كه هم از ذات وی بود چه باشد؟ و مزاحمت و غل و حسد را بدین راه نبود، كه هر چند عارف بیشتر بود انس بیشتر باشد، و چنین بهشت بود كه ببسیاری اهل وی تنگ نشود بلكه فراخ تر شود.