Untitled Document

شناختن اسباب در دفع ضرر - ۱

بدانكه هر سبب كه قطعی یا غالبست از راه آن برخاستن شرط نیست در توكل، بلكه اگر متوكل در خانه ببندد و قفل بر نهد تا دزد كالا نبرد توكل باطل نشود، و اگر سلاح برگیرد و از خصم حذر كند هم چنین، و اگر جبه برگیرد تا در راه سرما نیابد همچنین؛ و اگر سیر خورد مثلا تا حرارت باطن در راه اثر سرما كمتر كند این چنین اسباب دقیق مناقض توكل بود همچون داغ و افسون، اما آنچه از اسباب ظاهرست دست بداشتن آن شرط نیست. اعرابیی در پیش رسول- صلوات الله علیه- آمد، گفت اشتر چه كردی؟ گفت بگذاشتم و توكل كردم، گفت ببند و توكل كن. اما اگر رنجی رسد از آدمی، احتمال كردن و دفع ناكردن از توكلست چنانكه خدای تعالی گفت «ودع اذیهم وتوكل علی الله» و گفت: «ولنصبرن علی ما آذیتمونا وعلی الله فلیتوكل المتوكلون»؛ اما اگر رنج از مار و گژدم و سباع بود صبر نشاید، دفع باید كرد: پس هر كه سلاح برگرفت در حذر كردن از عدو، متوكل بدان بود كه اعتماد بر قوت و سلاح نكند و چون بر در قفل نهاد اعتماد بر قفل نكند، كه بسیار قفل باشد كه دزد را دفع نكند، و نشان متوكل آن بود كه اگر با خانه شود دزد كالا برده باشد راضی بود بقضاء خدای تعالی و رنجور نشود، بلكه بیرون شود بزبان حال می گوید كه قفل نه برای آن بر می نهم تا قضاء تو دفع كند، لكن تا سنت ترا موافقت كنم، بار خدایا اگر كسی را بدو این مال تسلط كنی راضیم، بحكم آنكه ندانم كه این برای روزی دیگری آفریدی و بعاریت بمن سپردی یا بمن آفریدی؟ پس اگر در خانه ببندد و چون باز آید كالا در خانه نبیند و رنجور شود، فایدهٔ وی آنست كه بدانست كه توكل وی درست نیست و آن عشوه بود كه نفس وی میداد، اما اگر خاموش بود و گله نكند باری درجهٔ صبر بیافت