Untitled Document

دروغ مصلحت آمیز

و اسما –رضی الله عنه- گوید كه: زنی از رسول -علیه السلام- پرسید كه: من از شوهر خویش مراعاتی حكایت كنم كه نباشد، تا وَشنی [هوو-دو یا چند زن كه یک شوهر دارند] مرا خشم آید، روا باشد؟ گفت: هر كه چیزی بر خویشتن بندد كه آن نباشد، چون كسی باشد كه در جامهء تزویر بر هم پوشد، یعنی: هم دروغ گفته باشد و هم كسی را اندر غلط و جهل افكنده باشد، تا بود كه وی نیز حكایت كند و دروغ باشد.

و بدانكه كودک را وعده دادن تا بدبیرستان شود روا بود، اگرچه دروغ بود، و در خبرست كه: آن بنویسند ولیكن آنچه مباح بود نیز بنویسند تا چون وی را گویند چرا گفتی، غرضی درست فرا نماید كه بدان دروغ مباح بود.

و بدانكه كسی كه خبری روایت كند یا مسئله بپرسند جواب باز دهد كه بحقیقت ندادند، این حرام بود: كه از آن كند تا حشمت رازیان ندارد، و گروهی روا داشته اند كه اخبار دهند از رسول -علیه السلام- اندر فرمودن خیرات و ثواب آن، آن نیز حرام است: كه رسول -علیه السلام- همی گوید: «هر كه بر من دروغ گوید، گو جای خویش بگیراند در دوزخ». و خود دروغ جز بغرضی درست كه اندر شرع مقصود بود نشاید، و آن بگمان توان دانست نه بیقین، اولیتر آن بود كه تا یقینی ظاهر نبود و ضرورتی تمام، دروغ نگوید.

مثنوی

تا بود یک ذره از هستی بجای   ***  كفر باشد گر نهی در عشق پای

گر همه عالم ثواب تو بود   ***   تا تو باشی آن عذاب تو بود

تا تو با خویشی عدد بینی همه   ***  چون شوی فانی احد بینی همه