Untitled Document

سخن بدروغ و سوگند بدروغ - ۱

و این از گناهان بزرگ است، و رسول -علیه السلام- گفت: «دروغ بابی است از ابواب نفاق» و گفت رسول -علیه السلام-: «بنده یک یک دروغ میگوید تا آنگاه كه ویرا نزد خدای تعالی دروغ زن بنویسند»، و گفت: «دروغ روزی بكاهد» و گفت: «تجار فجارند، یعنی بازرگانان نابكارند، گفتن چرا و بیع و شری حلال است؟ گفت: از آنكه سوگند خورند و بزه كار شوند، و سخن گویند و دروغ گویند»، و گفت: «وای بر آنكس كه دروغ گوید تا مردمان بخندند، وای بر وی، وای بر وی» و گفت: «مردی مرا گفت برخیز، برخاستم، دو مرد را دیدم: یكی بر پای و یكی نشسته، آنكه برپای بود آهنی سركژ اندر دهان این نشسته افكنده و یک گوشهء دهان وی بكشیدی تا بسر دوش وی برسیدی پس جانب دیگر بكشیدی همچنان و جانب پیشین باز جای شدی، و همچنان همی كرد، گفتند: دروغ زنی است، هم این عذاب میكنند ویرا تا روز قیامت».

عبدالله بن جراد رسول را گفت -علیه السلام-: مؤمن زنا كند؟ گفت: باشد كه كند، گفت: دروغ گوید؟ گفت- نی، و این آیت برخواند- «انما یفتری الكذب الذین لا یؤمنون- دروغ كسانی گویند كه ایمان ندارند». عبدالله بن عامر همی گوید كه- كودكی خرد ببازی میرفت، گفتم- بیا تا چیزی دهم، و رسول -علیه السلام- اندر خانهء ما بود، گفت چه خواستی داد؟ گفتم خرما- گفت: اگر ندادی دروغی بر تو نوشتندی. و گفت- «خبر دهم شما را كه بزرگترین كبایر چیست – شرک است و عقوق مادر و پدر، و تكیه زده بود، آنگاه راست بنشست و گفت: الا وقول الزور- سخن دروغ نیست». و گفت رسول -علیه السلام-: «بندهء كه دروغ گوید فرشته از گند آن بیک میل دور شود»، و ازین گفته اند كه: «عطسه در وقت سخن گویی باشد بر راستی،