Untitled Document

اندر خشم و حقد و حسد و علاج آن - ۱

بدانكه خشم چون غالب بود صفتی مذموم است، و اصل وی از آتش است، كه زخم وی بر دل بود، و نسب آن با شیطان است چنانكه گفت: «خلقتنی من نار وخلقته من طین [مرا از آتش آفریدی و او را از كل، قرآن قصهء آفرینش آدم و گفتار شیطان در برابر فرمان سجده به آدم]» و كار آتش حركتست و آرام ناگرفتن و كار گل سكینت و آرام است، و هر كرا خشم بر وی غالبست نسب وی با شیطان ظاهرتر از آنست كه با آدم و از آن بود كه ابن عمر رسول را گفت -علیه السلام- كه: آن چه چیزست كه مرا از خشم خدای تعالی دور كند؟ گفت: آنكه خشمناک شوی؛ رسول را -علیه السلام- گفت: مرا كاری فرما مختصر و امیدوار، گفت: خشمگین مشو، و هر چند پرسید همین و رسول گفت -علیه السلام-: «خشم ایمانرا همچنان تباه كند كه آلو انگبین را»، و عیسی با یحیی -علیه السلام- گفت: خشمگین مشو، گفت: نتوانم كه من خشمگین نشوم، گفت: مال جمع مكن، گفت: این توانم.

و بدانكه چون خالی شدن از خشم ممكن نیست، فرو خوردن خشم مهم است، قال الله تعالی: «والكاظمین الغیظ والعافین عن الناس» ثنا گفت بر كسانی كه خشم فرو خورند، و رسول -علیه السلام- گفت: «هر كه خشم فرو گیرد حق تعالی عذاب خود ازو فرو گیرد، و هر كه از حق تعالی عذر خواهد بپذیرد، و هر كه زبان نگاه دارد حق تعالی عورت بر وی بپوشد»، و گفت رسول -علیه السلام-: «هر كه خشم نتواند راند و فرو خورد، ایزد سبحانه و تعالی روز قیامت دل وی از رضاء خود پر كند»، و گفت: «دوزخ را دری است كه هیچكس بدان در اندر نشود الا كسی كه خشم خود بر خلاف شرع براند» و گفت: «هیچ جرعهء كه بنده فرو خورد نزد حق تعالی دوستر از جرعهء خشم نیست، و هیچ بندهء آن فرو نخورد الا كه حق تعالی دل وی بایمان پر كند».