در بیان احوال بدایت و نهایت آن حضرت (خواجه باقی بالله) - ۶
اگر چه جناب رضا نداشتند میفرمودند كه شما جوان اید لیكن چون عزیمت فقیر مصمم بود بضرورت فاتحه خواندند و فرمودند خدااستقامت بدهد موافق تفرس آن بزرگواران عزیمت بر هم خورد و خرابی عجیب رو داد بار دیگر بی صنع و اختیار فقیر در بندگی حضرت امیر عبدالله بلخی مدظله تجدید توبه بظهور رسید مقرون بمصافحه آن نعمتی بود غیر مترقب امید كه بركات آن مواهب الی یوم القیام بماند القصه چند گاه دیگر در مقام نگاهداشت حدود بود باز تاثیر اسم المضل آن سد راه شكست عاقبت بهدایت صمدیت در خواب بشرف ملازمت خواجه بزرگ خواجهٔ بهاؤ الحق [خواجه محمد بهاءالدین نقشبند بخاری توفی سنه ۷۹۱ هـ.ق. [۱۳۸۹م.] در بخارا] والدین صورت توبه منعقد شد و میل طریقه اهل الله بظهور رسید بحكم الغریة یتعلق بكل حشیش بهر طرف دستی می انداخت عاقبت بعضی از مخادیم فرمودند ذكری كه معنعن بآن حضرت رسالت میرسد نتیجه مندست تعطش بران داشت كه از همان عزیز طریق ذكر و مراقبه اخذ كرده شود مدت دو سال بران ذكر و مراقبه و اوراد سلسله آن عزیز مداومت نموده شد شنیده شده بود تا سالک مدتی قریب بچهل سال میدان لا اله قطع نكند بمنزل الا الله نخواهد رسید ساده لوحیها بران میداشت كه مرور زمان را در ذكر غنیمت شمارد و بهمان صورت عبادت قناعت نماید هر چند درین میان اشارات غیبیه در سلوک طریقه دیگر ظهور میكرد قدم استوار را از جا برنمیداشت و در زمین كرم بزرگواران این طبقه تخم وقتها ما تشتهی الانفس میكاشت انشاء الله العزیز عاقبت دست كرم آن تخم را از جوئبار ما لا عین رأت ولا اذن سمعت سیراب گرداند بالا~خر به كشمیر رسیده شد و بملازمت حضرت شیخ بابای والی قدس الله سره العالی اتفاق افتاد و از بركات نظرش بهره مند شده الحمد لله والمنـّة كه آن نظرات نیز فتح باب قبول آمد