درجات خشم با مخالفان خدای تعالی - ۱
بدانكه درجه مخالفان خدای تعالی متفاوتست، خشم و تشدید با ایشان باید كه متفاوت بود:
درجه اول كافرانند: اگر اهل حرب باشند، خود دشمنی ایشان فریضه است، و معاملت با ایشان كشتن و بنده گرفتن است.
درجه دوم اهل ذمت اند: دشمنی با ایشان نیز فریضه است، و معاملت با ایشان آنست كه ایشانرا حقیر دارند و اكرام نكنند، و راه بریشان تنگ كنند در رفتن؛ اما دوستی با ایشان بغایت مكروه است، و باشد كه به درجه تحریم رسد، كه خدای تعالی میگوید: « لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ....الایه» [نخواهی یافت مردمی را كه بخدا و روز باز پسین ایمان داشته باشند و مخالفان خدا و پیغمبرش را دوست بدارند]. و رسول می گوید -علیه السلام-: «هر كه بخدای تعالی و بقیامت ایمان دارد، با دشمنان خدای تعالی دوست نباشد». اما بریشان اعتماد كردن و ایشان را به عمل و ولایت بر مسلمانان مسلط كردن، استخفاف بود بر مسلمانی، و از جمله كبایر بود.
درجه سوم مبتدع باشد: كه خلق را ببدعت دعوت كند: اظهار دشمنی وی مهم باشد، تا خلق از وی نفرت گیرند، و اولیتر آن بود كه ویرا سلام نكنند، و با وی سخن نگویند، وسلام ویرا جواب ندهند: كه چون دعوت كند شرّ او متعدی باشد [بدیگران سرایت كند و برسد]، اما اگر عامی بود و دعوت نكند، كار وی سهل باشد.
درجه چهارم معصیتی است كه در آن رنج خلق باشد، چون ظلم و گواهی بدروغ و حكم بمیل و هجا كردن در شعر و غیبت كردن و تخلیط كردن میان مردمان، ازین قوم اعراض كردن، و با ایشان درشتی كردن، سخت نیكو بود، و دوستی داشتن با ایشان سخت مكروه بود، و به درجه حرامی برسد- در ظاهر فتوی- كه این در ضبط تكلیف نیاید.