مكتوب صد و پنجاه و ششم (۱۵۶) - ۱
بشرافت و نجابت پناه خواجه عبدالصمد كابلی در مواعظ دینی و بیوفائی دنیای دنی.
بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمد والصَّلوة وارسالِ التَّحیات میرساند احوال بهمه حال مستوجبِ حمدست المسئول و المأمول سلامتكم و استقامتكم ظاهراً و باطناً افسوس كه عمر بسرآمد و هیچ عمل از دست نیاید حجت درست شده است و بیوفائی دنیا بدیهی اوّلی گشته و فتن و مصائب پی در پی میاید و دوستان جگر گوشها در رحیلند و هیچ تنبّه و تذكّر نیست و توبه و انابت نه، غفلت در تزاید ست و معاصی در افزونی (اَوَلاَ یرَوْنَ اَنَّهُمْ یفْتَنُونَ فی كُلِّ عَامٍ مَرَّهَاَ وْمَرَّتَینِ ثُمَّ لاَ یتُوبُونَ وَلاَهُمْ یذَّكَّرُون* التوبة: ۱۲۶) این كدام ایمان ست و چه مسلمانی نه از كتاب و سنت پند پذیر میشود و نه از مشاهده آیاتِ بینات عبرت میگیرد باید اندیشید كه یاران و همنشینان كه پاروپار ارسال یكجا هم سفر وهم بستر بودند و مونس و همدم كجا شدند.
مصرع: كجا رفتند آن یاران كه بودند مونس و جانی
هیچ اثری از انها پیدا نیست و هیچكس نشانی از آنها نمیدهد.
بیت: چنان خرمن عمرِشان شد بباد * كه هرگز كسی زان نشانی نداد
اَلّلهُمَّ لا تَحْرِمْنَا اَجْرَهم ولاَتَفْتِنّا بعدهم پس بر ما واپس ماندگان ناگزیرست كه عمر دو روزه را بغفلت نگذرانیم و بخواب خرگوش نسازیم و باین سرای فانی دلبند نشویم و فریفته این قحبه غَدّار نگردیم و تمام بمراضی مولای حقیقی جلّ شانه سازیم و از كید نفس و شیطان و از گرداب هوا و هوس كناره گیریم و گور و قیامت را در نظر داشته خودها را در عداد اموات داریم (وعُدَّ نفسكَ مِن اَصْحَابِ الْقُبُور) و از حیوة و وجود موهوم منخلع گشته بموتی كه پیش از موت ست پردازیم