اثبات عذاب قبر و كیفیت آن - ۲
اگر غیر صالح بود گوید وای بر من كجا می برید مرا بشنود آواز ویرا همه چیز مگر آدمی كه نشنود اگر بشنود بیهوش شود
حكایت در عشرات حمالی می آرد كه یكی از بزرگان دین گفت در شهر عبادان جوان پارسائی وفات یافت و تابستان بود و هوا در غایت گرمی گفتیم توقف كنیم تا نماز پیشین كه هوا خنک شود جوان را دفن كنیم درین حال خواب بر من غلبه كرد در خواب چنان دیدم كه قبه زده بودند در گورستان از یكدانه كه در نور ازان قبه بآسمان میرفت ناگاه حوری ازان قبه روی بمن نمود گفت ای شیخ روا میداری كه آن جوان مرده را تا نماز پیشین از ما جدا داری جهد كن و زودتر او را بما رسان كه در انتظار دیدار اوئیم خوشا بنده كه بمیرد و حال وی چنین باشد بیچاره آدمی كه چهار خطر دارد در پیش كه هر یک ازان سخت تر و صعب تر از دیگریست كه اگر نظر تحقیق در وی كنیم و تفكر و تامل نمائیم نی پروای خوردن و آشامیدن ماند و نی سامان گفتن و شنودن اما چكنیم كه غفلت بر دلها مستولی گشته مگر حق تعالی آگاهی و هشیاری دهد و آن چهار خطر اول خطر مرگ ست دویم خطر گورست سیم خطر قیامت ست چهارم خطر آتش دوزخ در كیمیا می آرد كه رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود كه سكرات موت و تلخی جان كندن بر بنده مؤمن زیادت ازان ست كه او را سی صد بار بشمشیر می كشند و او باز زنده میگردد