در بیان كردن توحید و ایمان و معرفت حق سبحانه وتعالی - ۳
اما بدانكه اصل توحید و ایمان آنست كه: اقرار دهی كه خدای عز وجل هست و یكی است و بیچون و بیچگونه كه هیچ چیز بدو نماند و او بهیچ چیز نماند همیشه بود و همیشه باشد و از همه چیزها بی نیاز و همه چیزها بدو نیازمند توانای بر كمال پادشاه بی زوال قدوس بی عیب و بی مثال واحد بی شریک و بی انباز غنی بی معین و بی نیاز جبار بی قهر و بی نقصان قهار بی عجز و بی اعوان زنده بی كالبد و بی جان صانع بی اعضا و بی اركان خالق بی آلت و بی فكرت رازق بی بخل و بی ریبت سلطان بی ندیم و بی وزیر ملک بی مونس و بی مشیر كریم بی طبع و بی سجیّت رحیم بی دل و بی رقت صمد بی نقص و بی آفت واحد بی تالیف و بی تخریب همه خلق را بدو نیاز و آرام و او از همه بی نیاز هر چه از فهم تو آید كه پادشاه تو چنانست نه چنانست بلكه آفریدگار آنست همه وصف وصافان و همه مدح مداحان و همه توحید موحدان در كمال جلال او ناچیز بماند گفتنی ویرا از گفتنی باز ندارد و شنیدنی او را از شنیدنی باز ندارد و دیدنی ویرا از دیدنی باز ندارد خلق را بیافرید نه از بهر آنكه ویرا بخلق حاجت بود ولكن از بهر اظهار قدرت را همه را روزی می دهد نه از بهر عبادت ایشانرا لكن از برای اظهار نعمت را در همه اسما و صفات خود بی شبه و مانند است (لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیر۞ الشوری:۱۱) دیگر همچنان كه بخدای عز وجل اقرار دادی بجمله رسولان و پیغمبران اقرار دهی كه ایشان حق بودند و راست گوی اول ایشان آدم بود و آخر ایشان محمد مصطفی صلی الله علیهم وسلم و او فاضلترین همه پیغامبران بود پیغامبری بدو مهر شد و ما راستیء دیگر پیغامبران بقول وی دانستیم كه چنین كتاب چون قرآن بر خلق بیاورد