Untitled Document

در فرق میان بیمارها و علامت هر بیماری - ۲

 اما نشان سودا آنست كه رنگ روی بتاریكی و سیاهی زند و پوست خشک و درشت بود و بول از سرخی بسیاهی زند و باشد كه سیاه بود و پیوسته اندر تفكر و اندوه بود و شهوت طعام بسیار بود و مردم بسیار موی سطبر اندام و باشد كه سرخ روی یا اشقر بود و ماده سودا از فصول سال در فصل خریف غالب تر بود والله اعلم الهی ما را از سودای سیاهی تباه دنیا نگاهدار. شعر

مردان راه رغبت دنیا نكرده اند # غیر از وصال دوست تمنا نكرده اند #

صاحب ارادتان طریقت خدای را # طاعت برای جنت ماوا نكرده اند #

یک ذره التفات بدنیا و آخرت # دریا دلان صورت و معنی نكرده اند #

گر یار دل همی برد انصاف میدهد # ور دوست جان همیطلبد نی نكرده اند #

عطار كی بدولت دیدار حق رسد # آنانكه احتمال تجلّی نكرده اند #

طهارت از فضلات تن

و آن دو نوع است: نوع اول – شوخهاست: چون شوخ كه در میان موی سر و محاسن باشد، و این بشانه و آب و گل و گرمابه ازالت [از بین بردن – زدودن] توان كرد. و هرگز در سفر و حضر شانه از رسول – علیه السلام – جدا نبودی. و پاک داشتن خود را از آن شوخها سنت است. و دیگر آنكه در گوشهٔ چشم گرد آید، در وقت وضو بانگشت پاک باید – كردن و دیگر آنكه در گوش است، چون از گرمابه بر آیی آنرا تعهد – كردن و دیگر آنچه در بینی باشد و بر دندان باشد – از زردی – و این بمسواک و مضمضه [آب در دهان گردانیدن] و استنشاق [آب در بینی كردن] بشود. و دیگر آنچه بر بند انگشتان گرد آید و بر پشت پای و پاشنه، و آنچه در سر ناخن بود، و آنچه بر همه تن باشد، ازالت این همه سنت است. و بدانكه بر جایی كه شوح باشد طهارت باطل نشود و آن آب را از پوست مانع نباشد مگر كه بسیار شود در زیر ناخن بر خلاف عادت، آنگاه باشد كه مانع بود. و پاكی این شوخها باب گرم و گرمابه سنت است.