Untitled Document

در امتلا و نشان بیماریها - ۱

بدانكه امتلا دو گانه بود یكی را الامتلاع بحسب الادعیه گوید و این چنان بود كه مرد كاهل بود و گران جنبد و رنگ روی او نگردیده بود و پیوسته دست و پای میكشد و دراز میكند و دهان باز میكند چنانكه كسی را خواب آید و سر وی گران بود و رگهای وی پر باشد كه از بن دندان و بینی خون آید و قوت بر جای بود از بهر آنكه مادها بر یكدیگر غلبه ندارد و تباه نگشته بود امتلاء دویم را الامتلاء بحسب القوه گویند و آن چنان بود كه طبیب اخلاط را اندر مصالح تن بكار نمی تواند برد از یكی از دو سبب یكی ازان بود كه اخلاط بسیار بود یا طبیعت عاجز بود بسبب سوء المزاج یا بسبب دیگر و نشان این چنان بود كه قوت ضعیف بود و آرزوی غذا نباشد و نبض ضعیف بود و بول خام باشد و گنده بود و عرق همچنان هر جا كه دست بر نهد یا هر گاه كه بجنبد المی و رنجی یابد چنانكه كسی را اندامها ریش بود و اگر بگرمابه درآید یا در آفتاب بگذرد فراشا آیدش نشان بود كه در تن وی ماده گرم بود و دردناک اما نشان بیماریها كه خواهد بود بدانكه درد سر و نیم سر صعب و پیوسته نشان فرود آمدن آب بود در چشم جستن رخسار و ابرو و چشم و آب كه بتازی آنرا اختلاج گویند نشان لقوه بود اختلاج همه اندامها نشان تشنج بود خفتن و بیخبر شدن اندامها كه بتازی آنرا حذر گویند نشان فالج بود سرخ شدن چشم و رمیدن از آفتاب نشان سرسام و كابوس بود و سر گشتن پیوسته خبر دهد از صرع پیوسته غم و اندیشه و نومیدی و ترس نشان مالیخولیا بود چیزی در پیش چشم آمدن چون پشه یا چون خطی یا چون دودی نشان و مقدمه فرود آمدن آب بود