Untitled Document

در حقوقی كه تعلق میگیرد بتركه میت - ۲

یعنی مولای عتاقه پس بعصبه مولائی عتاقه بس رد كنند بذوی الفروض نسبیه بقدر حقوق ایشان و اگر از اصحاب فرایض و عصبات كسی نباشد بذوی الارحام باید داد و اگر ذوی الارحام نباشد بمولا الموالات و اگر نباشد بمقرله بالنسب علی الغیر بحیشتی كه ثابت نشود نسب وی باقرار او ازان غیر اما بشرط آنكه مقر بر اقرار خود میرد و رجوع نكرده باشد و اگر او نباشد بموصی له تجمیع مال باید داد یعنی بكسی كه میت وصیت كرده باشد كه بعد از وفات وی جمیع مال ویرا بدو دهند و اگر موصی له نیز نباشد آن هنگام تركه میت را در بیت المال باید نهاد اما مانع از ارث چهار چیزست اول رق چه وافر بود آن رق و چه ناقص دویم قتلی كه تعلق گیرد باو وجوب قصاص یا كفارة سیم اختلاف و نیین یعنی مؤمن از كافر و كافر از مؤمن میراث نگیرد چهارم اختلاف دارین حقیقة او حكما چون حربی و ذمی ویا چون مستامن و ذمی یا دو حربی از دو دار مختلف و اختلاف دار بسبب منعه است یعنی لشكر و بادشاه از برای انقطاع عصمت در میان ایشان و این نزدیک امام اعظم رضی الله عنه ست خلاف مر شافعی را رحمة الله همچو ترک با هند یا روم با هند یا ترک با روم كه ترک میراث نبرد از هند اگر بمیرد مورث هندی وی در هند نزد ابوحنیفه رحمة الله و نزد امام شافعی رحمة الله میراث گیرد از وی اما اگر هر دو از یک دار باشند یكی از دیگر میراث برد باجماع والله اعلم. مثنوی:

ای اصل وجود آفرینش # وی چشم و چراغ اهل بینش #

در حق تو گفت ایزد پاک # لولاك لما خلقت الا فلاك #