Untitled Document

«نوع دیگر از نصایح» پیر طریقت شیخ بزرگوار «خواجه عبدالله انصاری - ۵

الٰهی بشرک از شرک رستن نتوان، بنجاست نجاست شستن نتوان. از مرشد پرسیدند كه تصوف چیست گفت افكندن دام و بر كندن كام.

شریعت چیست بی بدی طریقت چیست بی ددی حقیقت چیست بیخودی. معدن زركانست معدن خدا جانست زر میطلبی كان كن حق میطلبی جان كن.

ای حلاج آنچه تو گفتی من پیش گفتم بصدبار بیش گفتم تو در عبادت آوری من در اشارت بنهفتم تو در شریعت بخود بیاشفتی و من بر خود نیاشفتم لاجرم تو در مسند بلا افتادی و من در مهد عنایت خفتم.

الٰهی هر كه با تو سازد گویند دیوانه است و هر كه با خود سازد گویند بیگانه است.

الٰهی دانستم كه این كار نه كار من است و آمدن در این راه نه بپای من است تو گفتی رأی تو نیست رأی من است.

حقیقت بی شریعت زرق و از حق دوریست شریعت بی حقیقت حرفت است و مزدوریست.

الٰهی همه نادانند و هم ناتوانند، ازبام برآیی از در آییم، و اگر بخوانی در آرزوی آنیم، فراق كوهرا هامون كند هامونرا جیحون كند جیحونرا پر خون كند. دانی كه با دل این ضعیف چون كند، اندرون گور همه حسرت است و بیرون گور همه عبرت است، میان حسرت چه جای عشرت است.

الٰهی بفضای محبت میخوانی و بكبریای عزت میرانی من نمیدانم كه تو چه میدانی.