Untitled Document

غیبت بچشم و دست و اشارت - ۱

بدانكه غیبت همه نه آن باشد كه بزبان بلكه بچشم نیز و بدست و باشارت و بنوشتن هم حرام بود. عایشه –رضی الله عنها- می گوید: بدست اشارت كردم كه زنی كوتاه است، رسول -علیه السلام- گفت غیبت كردی؛ و همچنین لنگ رفتن و چشم احول كردن تا حال كسی معلوم شود همه غیبت است، اما اگر نام نبرد و گوید كسی چنین كرد غیبت نباشد، مگر كه حاضران بخواهند دانست كه كرا می گویند، آنگاه حرام باشد: كه مقصود تفهیم بود، بهر چه بود.

و گروهی از قرایان و پارسایان جاهل غیبت كنند و پندارند كه غیبت نیست، ویا حدیث كسی كنند پیش وی و گوید، الحمدلله كه حق تعالی ما را نگاه داشته است از فلان چیز؛ تا بدانند كه او چنین همی كند، ویا گوید: «فلان مرد سخت نیكوست و احوال او خوبست ولیكن او نیز مبتلا شده است بخلق چنانكه ما نیز مبتلا شده ایم، و كم كسی خلاص یابد از فترت و آفت امثال این»، و باشد كه خویشتن مذمت كند تا بدان مذمت دیگری حاصل آید.و باید كه در پیش غیبت كننده نگوید: «سبحان الله، اینت عجب»، تا آن كس بنشاط تر شود ویا دیگران كه غافل بوده اند بشنوند، و گوید: «اندوهگین شده ام كه فلانرا چنین واقعهء اتفاق افتاده است، حق تعالی كفایت كناد».

و مقصود آن بود كه واقعهء ویرا دیگران بدانند. و باشد كه چون حدیث كسی كند گوید: «خدای تعالی ما را توبه دهاد»، تا بدانند كه وی معصیت كرده است، این همه غیبت بود؛