Untitled Document

هر كار كه برای ثواب است باید خالص خدایرا بود - ۲

 اما اهل حزم از این حذر كرده اند: تا یكی از بزرگان اندر چاه افتاد رسن آوردند سوگند برداد كه هیچ كس كه از وی حدیث شنیده است یا قرآن برو خوانده است دست فرا رسن نكند، كه ترسد كه آن عوض ثواب را باطل كند. یكی بنزدیک سفین ثوری چیزی هدیه فرستاد، فرا نستد، گفت من از تو هرگز حدیث نشنیده ام گفت: برادر تو شنیده است ترسم كه دل من بر وی مشفقتر گردد از آنكه بر دیگران و یكی دو بدره [كیسه ای كه در آن یک یا هفت یا ده هزار دینار باشد] زر بنزدیكی سفین برد، گفت دانی كه پدرم دوست تو بود و حلال خوار بود، اكنون این میراث حلال است از من قبول كن، چون قبول كرد آنكس برفت، پسر خویش را از پی وی بفرستاد و بدرهٔ زر باز فرستاد مگر با یادش آمد كه دوستی با پدرش برای خدای بوده است، پسر سفین گفت: چون باز آمدم صبرم نبود گفتم این دل تو مگر از سنگ است؟ همی بینی كه عیال دارم و هیچ چیز ندارم و بر ما رحمت نمی كنی؟ گفت: ای پسر تو همی خواهی كه خوش بخوری و مرا در قیامت از آن بپرسند؟ مرا برگ این نیست. و همچنین متعلم باید نیز كه جز رضاء حق تعالی طلب نكند اندر تعلم و از معلم هیچ چیز امید ندارد، و باشد كه پندارد كه طاعت خویش فرا معلم نماید روا بود تا اندر تعلیم وی مجد باشد، این خطاست و عین ریا بود، بلكه باید كه منزلت بنزدیک حق تعالی طلب كند بخدمت معلم نه نزد معلم؛ و همچنین رضاء مادر و پدر باید كه برضاء حق تعالی بود و خود را بریشان جلوه نكند بپارسایی كه از وی خشنود شوند: كه این معصیتی باشد بنقد. و بر جمله از هر كاری كه طلب ثواب خواهد كرد باید كه خالص خدایرا بود عز وجل.