Untitled Document

ذكر امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب رضی الله عنه - ۱

و ازانجمله آنست كه دران روزی كه وی كشته شد همه روی زمین تاریک شد چنانكه كودكان پیش مادران خود می آمدند و می گفتند ای مادر قیامت برخاسته است می گفتند نه بلكه عمر بن الخطاب رضی الله عنه كشته شده است.

و ازانجمله آنست كه جنّیان این ابیات را در مرثیه گفته اند و خوانده اند:

سیبكیك نساء الجن یبكین شجیات * و یخمشن وجوها كالدنانیر النقیات

 ویلبسن لباس السود بعد القضیات

و ازانجمله آنست كه دران وقت كه مصر فتح شد و عمرو بن العاص رضی الله عنه آنجا حاكم بود در یكی از ماهها اهل مصر پیش وی رفتند و گفتند كه رود نیل را عادتی است كه بی آن نمیرود و آب وی خشک میشود عمرو رضی الله عنه پرسید كه آن عادت كدام است گفتند آنست كه چون ازین ماه كه درآنیم دوازده روز بگذرد دختری پیدا كنیم و مادر و پدر ویرا چندان مال بدهیم كه راضی شوند پس ویرا بخوبترین جامها و زیورها بیارائیم و در نیل اندازیم عمرو رضی الله عنه چون آنرا بشنید گفت این امریست كه هرگز در اسلام مثل این نخواهد بود بدرستی كه اسلام همه قاعده های بد را كه پیش از وی بوده است ویران میكند چون ازان تاریخ سه ماه بگذشت آب نیل تمام خشک شد و اهل مصر عزیمت جلا كردند عمرو رضی الله عنه چون آنحال مشاهده كرد كیفیت آنرا با امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه نوشت امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه بوی نوشت كه آنچه كرده صواب بوده است در درون مكتوب خود كاغذ پاره نهاده ایم آنرا در رود نیل بینداز چون مكتوب وی بعمرو رسید آن كاغذ پاره را بكشاد در وی نوشته بود كه من عبدالله امیرالمؤمنین الی نیل مصر امّا بعد فانك ان كنت تجری من قبلك فلا تجرو ان كان الله الواحد القهّار هو الذی یجریك فنسال الله الواحد القهار یجریك پس عمرو رضی الله عنه آن كاغذ پاره را در نیل انداخت و دیگر روز بامداد را شانزده گز بالا آب روان شده بود و ازان وقت باز این عادت بد از مصریان بر خاسته است