Untitled Document

در نشانهای نیک و بد كه در بیماری و آخر بیماری پدید آید

بدانكه نشان نیک در بیماری كه نشان سلامت بود آنست كه هر گاه بیمار باسانی جنبد و رگ وی بقوت میجهد و دم باسانی میزند و رنگ بر روی و عقل بر جای بود و آرزوی طعام باشد و خواب خوش می آید و در بستر چنان جنبد كه در تندرستی عادت داشته آن نشان سلامت بود اما نشانهائ كه از پس بیماری نشان سلامت بود بدانكه عطسه از پس سرسام نشان پاک شدن دماغ بود لرزه اندر روز بحران نشان پاكی رگها بود از ماده بیماری خون آمدن از بینی و قی و اسهال و ادرار بول كه اندر روز بحران بود نشان سلامت بود درد چشم باسهال صفرائی به شود اگر تب گرم بود گوش كر شود بس اسهال صفرائی افتد كری به شود اگر در استسقا اسهال بلغمی افتد علّت زایل شود اگر اندر تشنح تپ آید حرارا تپ آن ماده را بگذارد سردی اندامهای باطن چون معده و جگر و غیر آن حرارت تپ را زایل كند اما نشانهای بد كه باخر بیماری پدید آید اگر اندر تپ گرم تاسه صعب خیزد و عنودن و درد سر و چشم و تاریكی چشم بد بود و اگر تپ بلغمی گرم نشود بد بود اسهال در آخر آبله بد بود و نشان تباه شدن اخلاط بود بعضی بابله بیرون آمده باشد و بعضی باندرون از گشته احشارا میگدازد تا هلاک كند چشم دور شدن و بینی باریک و یا سرد ویا كبود یا سیاه شدن و گوش سرد شدن و بهم باز آمدن پوست پیشانی و كشیده شدن نشان فرو مردن حرارت اصلی بود بر هم سودن دندان و پیدا شدن دندانها كه پوشیده بود و بر جستن لب زیرین بد باشد دست پیش آوردن بر سان آنكه مگس گیرد و دست بر دیوار مالیدن بر سان آنكه كاه از دیوار باز میكند و دست در جامه مالیدن بر سان آنكه از جامه چیزی جوید بد بود والله اعلم.