در حقوق همصحبتان و ادب صحبت با ایشان - ۲
و بزرگان گفته اند مردمان سه گروه اند قومی چون عذا اند كه ازان گزیر نیست و قومی چون دارو كه گاهی بدان احتیاج افتد و بعضی چون درد اند كه كس را بدان حاجت نباشد ولیكن بدان مبتلا شوند و چون مبتلا شوند جز صبر و مدارات سود ندارد رباعی
از آدمی دمی بجانی ارزد # موی كه ازوفتد بكانی ارزد #
هم آدمی بود كه از صحبت او # نادیدن او ملک جهانی ارزد #
و چون اهل صحبت یافت شد آدابش آنست كه او را حرمت داری و بچشم تعظیم در وی نگری و او را بتن و مال بر حقوق خود تقدیم كنی از راه حرمت و عیب او نجوئی و عیب او نگوئی بلكه از عیب او خود را غافل كنی و چون سخن گوید سخن او رد نكنی و بخصومت پیش نیائی و در شكست حال او نكوشی و راز او با هیچكس در میان ننهی اگر چه با او بخشم باشی و اگر كسی او را بدگوید ردش كنی و هر سخن كه ازان بخواهد رنجیده در روی او نگوئی مگر كاری كند كه امر معروف واجب آید كه آن زمان بباید گفتن ولیكن باید كه در نهان نصیحت كنی و بدو گمان بد نبری و آنچه از وی در وجود آید بر سهو و فراموشی حمل كنی و آنرا از خود عذر خواهی كه تصوف عذر خلق دیدنست نه پرده مردم دریدن راه مردان آنست كه انصاف از خود بدهند و طلب انصاف نكنند شعر
در راه قلندری كسی آمد چست # كانصاف رخود بداد انصاف نجست #
و با دوستان او دوستی كنی و از دشمنان او بپرهیزی فرد
اندر زمانه با دو كست دوستی مباد # با دوستان دشمن و با دشمنان دوست #