در معرفت الله تعالی - ۱
بدانكه ائمه كلام و علماء اسلام رحمهم الله متفق اند بر آنكه حقیقت ذات حق سبحانه و تعالی مدرک عقول و اوهام و معلوم خاص و عام نیست بلكه عقل همه عاقلان و فكر همه عارفان در پیدای الوهیت او سرگردان و حیران ست و همه از ادراک عظمت و كبریا را و عاجز و قاصراند رباعی * *
كـُنهِ خردم درخور اثبات تو نیست * و اندیشه من بجز مناجات تو نیست
در معرفت چو نیک فكری كردم * داننده ذات تو بجز ذات تو نیست
در فواید شیخ ابو سعید قدس سره میآرد كه حقیقت ذات خداوند را بعقل در نتوان یافت زیرا كه عقل محدث ست و ذات او قدیم و محدث را بقدیم راه نیست
حكایت شیخ ابوالحسن خرقانی رحمة الله علیه میگوید علمای امت متفق اند كه خدایرا بعقل توان شناخت و ابوالحسن بعقل نگریست او را نابینا دید تا خداوند او را بینائی و دانائی ندهد نه بیند و نداند و ما بسیار كس را از غرور عقل باز آوردیم رباعی * *
بدانكه حضرت او را نمیتوان دانست * زذات او بجز اسما نمیتوان دانست
هرآنچه ممكن دانستن ست و دانستم * ولی حقیقت او را نمیتوان دانست
و ازینجاست كه رسول علیه السلام فرمود تفكروا فی الائه ولا تتفكروا فی ذاته یعنی اندیشید در نعمتهای خداوند تعالی او میندیشید در ذات وی تا از فكر كردن در نعمتهای وی شكر بر خود واجب بیند و از فكر ناكردن در ذات او تعالی و تقدس عقل و ایمان شما بسلامت ماند كه دانستن حقیقت ذات غیر او را محال باشد لاجرم فكر را در ذات بیچون و بیچگونه او محال نباشد