Untitled Document

راه ستودنی بودن مال - ۲

 اگر گوید نیست كفر بود و اگر گوید هست جفا بر خدای سبحانه وتعالی گفته باشد و آن نیز كفر بود. و بدین گفت رسول- علیه السلام-: «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر- دهر را جفا مگویید كه دهر خدای است»، كه آنكه شما حوالتگاه كار همی دانید و آنرا دهر نام كرده اید خدای سبحانه وتعالی است، پس از دوریشی بوی كفر آید، الا اندر حق كسی كه ایمان وی چنان غالب بود كه از خدای تعالی بدرویشی راضی بود و داند كه خیر وی اندر آنست كه درویش بود، و چون بیشتر خلق بدین صفت نباشند اولیتر آن بود كه قدر كفایتی دارند، پس مال ازین سبب از وجهی محمودست.

وجه دیگر آنكه مقصود همهٔ زیركان سعادت آخرتست، و رسیدن بدان ممكن نیست الا بسه نوع نعمت: یكی اندر نفس است چون علم و خلق نیكو، و یكی اندر تن است و آن تن درستی و سلامتست، و یكی بیرون تن است و آن از دنیا قدر كفایتست، و خسیس ترین آن نعمت است كه بیرون تن است و آن مال است، و خسیس ترین مال زر و سیم است كه اندر وی هیچ منفعت نیست، لیكن از برای نان و جامه- است و نان و جامه برای تنست و تن برای حمالی حواس است و حواس برای آنست كه دام عقل باشد و عقل برای آنست كه چراغ و نور دل است تا فرا حضرت الهیت بیند و معرفت حاصل كند، كه معرفت حق سبحانه وتعالی تخم همه سعادت است پس غایت همه خدای سبحانه وتعالی است: اول ویست و آخر وی؛ و این همه راهست بوی، هر كه این بدانست از مال دنیا آن مقدار فرا گیرد كه اندرین راه بكار آید و باقی زهر قاتل شناسد: مال وی شایسته بود مرد شایسته را و محمود باشد.