Untitled Document

توبه و ندامت بر ذنوب - ۴

حكایت در اسرائیلیات می آرد كه حق تعالی خطاب كرد بموسی كلیم صلوات الله علیه كه یا موسی در فلان محله دوستی از دوستان ما وفات یافته برو و كار او بساز و اگر تو نروی رحمت ما خود كار او بسازد موسی علیه السلام بحكم فرمان بدان محله رفت و از مردمان سوال كرد كه امشب هیچ دوستی از دوستان خدای درین محله وفات یافته است گفتند ای پیغامبر خدای هیچ دوستی از دوستان حق وفات نیافته است اما در فلان خانه جوان فاسق خراب روزگاری وفات كرده و از شومی فسق وی هیچكس بدفن وی رغبت نمیكنند موسی علیه السلام گفت من او را میطلبم نشان دادند موسی علیه السلام قدم دران خانه نهاد فرشتگان رحمن را دید استاده طبقهای نثار بر دست و آثار لطف خدا ظاهر گشته موسی علیه السلام مناجات كرد كه الهی تو فرموده كه او دوست من ست و مردمان بفسق وی گواهی میدهند حكمت چیست فرمان رسید كه ای موسی مردمان راست میگویند كه او فاسق بود اما ایشان از فسق وی خبر دارند و از توبه وی خبر ندارند این بنده ما سحرگاه بر خاک غلطیده و توبه كرده و بحضرت ما باز گشته ما كه خداوندیم گفته و كرده او را عفو كردیم و او را در سلک دوستان خود درآوردیم و بر وی رحمت كردیم تا بدانی كه این درگاه نا امیدی نیست

حكایت نقل ست كه مردی نزد امیر المومنین عمر رضی الله عنه آمد و گفت یا امیر گناه بزرگ دارم مرا توبه باشد عمر رضی الله عنه دره برداشت و می جنبانید آن مرد گفت یا امیر من توبه میخواهم نه درّه گفت اگر پیش من اقرار كنی دره باید بزنم یا تازیانه باید بزنم دست و پای بریدی بود ببرم قصاص كردنی بود بكنم