Untitled Document

در بیان احوال بدایت و نهایت آن حضرت (خواجه باقی بالله) - ۱

فصل اول در بیان احوال بدایت و نهایت آن حضرت تا ایام سكونت ایشان به فیروز آباد دهلی و توجه ایشان بارشاد هدایت طالبان معنوی والد بزرگوار حضرت خواجهٔ ما قاضی عبدالسلام ست كه از ارباب فضل و صفا بود و از نرمی دل همواره مصداق فلیبكوا كثیرا ولادت حضرت خواجه ما قدس سره در بلده كابل بظهور پیوسته فی حدود سنه احدی او اثنی وسبعین وتسعمایه در روزگار صبی سیمای بزرگی از جبهه اطوار ایشان پیدا بوده و جمال آثار همت ارجمند و تفرید بلند از آئینه كار و بار ایشان هویدا گاه دران ایام روز تمام در گوشه خزیده سر بگریبان خموشی میكشیده اند در تحصیل علوم رسمی شاگردی مجمع علوم و دانائی مولانای صادق حلوای كه از علمای اعلام آن ایام بود اختیار نموده برفاقت مولانا از كابل بماوراء النهر شده اند و باندک روزگار از سمو فطرت بدرس آن علامه ایشان را بین الاقران امتیازی پدیدار آمده و از فضائل بهرهٔ تمام روزی گشته اگر چه از تحصیل علوم صوری بقیه مانده بود كه بسلوک این راه در آمده اند لیكن از ذكای فطرت و صفای نسبت دانش ایشان پایهٔ بلند داشته چنانكه یكی از صافی دلان صادق القول گفت روزی خادمان حضرت خواجه در بدایت ترک تحصیل علوم رسمیه و آغاز هجوم جذبات الهیه بمحفل یكی از افاضل درآمدند تقریبی را آن فاضل گفت اگر خدمت خواجه روزی چند دیگر بر سر مطالعهٔ علوم بودندی تا مولویت ایشان بكمال و اكمال رسیدی چه زیبا بودی حضرت خواجه فرمودند مراد از كمال مولویت آنست كه كتب متداوله مشكله را چنانكه حق آن باشد توان مطالعهٔ و افاده نمود بلا دعوی گفته می آید كه هر كتابی كه حل آن حدید البصر دانند در میان آرند امید كه تشفی تمام حاصل آید