در اخلاص - ۲
حكایت شیخ ابوسعید رحمة الله جماعتی لوند و اوباش را دید كه كلان تر خود را بر سر دست می برند پرسید كه این كیست گفتند این امیر مقامیرانست ازو پرسید كه این بچه یافتی گفت بپاک باختن و براست باختن شیخ را وقت خوش شد نعره زد و گفت راست باز و پاک باز و امیر باش در منهاج العابدین می آرد كه الریاء ارادة نفع الدنیا بعمل الاخرة یعنی ریا خواستن نفع دنیاست بعمل آخرت والعیاذ بالله منها شعر
نماز ریائی بنانی نیرزد # چه نانی كه آن استخوانی نیرزد #
قتاده میگوید چون بنده ریا كند حق تعالی گوید نگاه كنید به بنده من كه چگونه استهزا میكند ابوامامه مردیرا دید كه در مسجد میگریست در سجود گفت چون تو كه بودی اگر این در مسجد میكنی در خانه كردی امیرالمؤمنین علی كرم الله وجهه میگوید مرائی را سه نشانه است چون تنها بود كاهل بود و چون مردمان را بیند بنشاط بود و چون بر وی ثنا گویند بر عمل در افزاید و چون نیكوهند كمتر كند بدان كه ترا در قیامت در سه دیوان حساب خواهند كرد دیوان اول دیوان لم ست و درین دیوان از لمیت پرسند كه این كار چرا كردی و این لقمه چرا خوردی با تمامت افعال و اقوال و حركات و سكنات اگر از عهده جواب بیرون آمدی و ازین جمله هیچ بهوا نبوده ازین دیوان خلاص یافتی دیوان دویم كیف ست و درین دیوان از علم پرسند كه این كار بعلم كردی یا بجهل با تمامی افعال و اقوال اگر بر وقف علم بوده است ازین دیوان نیز خلاص یافتی دیوان سیم لمن ست و درین دیوان مناقشه عظیم كنند