Untitled Document

پیدا كردن آنكه صبر یک نیمهٔ ایمان چراست و روزه یک نیمه صبر چراست؟

بدانكه ایمان یک چیز نیست، بلكه شاخهاء بسیار دارد و اقسام بسیار، چنانكه اندر خبرست كه: «ایمان هفتاد و اند بایست: بزرگترین كلمهٔ لا اله الا الله، و كمترین خاشاک از راه برگرفتن»، و هر چند كه این اقسام بسیارست، لیكن اصول وی سه جنس است: معارفست و احوالست و اعمالست، و هیچ مقام از مقامات دین ازین هر سه خالی نبود مثلا حقیقت توبه پشیمانی است، و این حالت دلست، و اصل وی معرفتست كه گناه زهر قاتلست، و فرع وی آنست كه دست از گناه بدارد و بطاعت مشغول شود، پس ازین حالت و آن معرفت و آن عمل هر سهٔ از جملهٔ ایمانست و ایمان عبارت بود ازین هر سه، ولكن باشد كه بمعرفت تخصیص كنند، چه اصل ویست، كه از معرفت حالت پدید آید، و از حالت عمل پدید آید، پس معارف چون درخت است، و تغییر دل بسبب معرفت چون شاخ درخت است، و كردارها كه از آن احوال پدید آید چون ثمره است؟ پس جملهٔ ایمان دو چیزست: دیدار و كردار، و كردار بی صبر ممكن نیست، پس صبر یک نیمهٔ ایمانست، و صبر از دو جنس باید یكی از جنس شهوت و یكی از جنس خشم، و روزه صبرست از جنس شهوت، پس وی یک نیمهٔ صبرست. و از وجهی دیگر، چون نظر همه بكردار بود، و ایمان عبارت از وی كنی، كردار مؤمن اندر محنت صبرست و اندر نعمت شكر، ازین وجه صبر یک نیمهٔ ایمان بود و شكر یک نیمهٔ ایمان چنانكه اندر خبری دیگر آمده است، و چون نظر بدان كنی كه مشكلتر و دشوارترست، و ویرا اصل گیری هیچ اصل دشوارتر از صبر نیست، بدین وجه صبر جملهٔ ایمانست، چنانكه پرسیدند كه ایمان چیست؟ گفت: صبر، یعنی كه دشوارترین اوست، چنانكه گفت حج عرفه است، یعنی كه خطر بسبب ویست كه بفوت آن فوت شود و بدیگر اركان فوت نشود.