Untitled Document

در بیان رفتن بمسجد - ۱

در بیان رفتن بمسجد چون بنده مؤمن خواهد كه نماز جماعت بگزارد باید كه سنّتها را نگاه دارد تا ثواب یابد در (صلوة مسعودی) آورده كه چون بنده مؤمن بانگ نماز بشنود ادب اوّل آنست كه اگر براه میرود بایستد و اگر ایستاده است بنشیند و هر چه بتعظیم نزدیكتر باشد آن كند و در (حقایق) آورده كه باید كه چون بنده مؤمن آواز بانگ نماز بشنود بآرزومندئ تمام بگوید (لَبَّیْكَ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ دَاعِیَ الله) و معنی لبیک آن باشد كه ایستاده ام و منّت دارم خواندن حق تعالی را از برای آنكه معنی بانگ نماز آن باشد كه همه موذنان ترا میخوانند و میگویند بیا بنماز و كاری كه آسایش تو در آنست نقلست كه شیخ ابوبكر در وقت جان دادن آواز از موذن بشنود كه حیّ علی الفلاح میگفت شیخ برخاست و بدوید و بیفتاد و رنجه شد پس گفتند كه چرا تن خود را در رنج انداختی پس شیخ گفت كه موذن مرا میگوید كه خدای تعالی ترا میخواند چگونه شتاب نكنم تا خلاص یابم و در (فتاوای نوادر) [مولف (فتاوای نوادر) موسی جوزجانی توفی سنة ۲۰۰ ه. [۸۱۵ م.] فی بغداد] میارد كه هر كه بانگ نماز بشنود بر وی است كه جواب گوید اگر چه جنب باشد و در (خلاصة الفتاوی) [مولف (خلاصة الفتاوی) طاهر بخاری توفی سنة ۵۴۲ ه. [۱۱۴۷ م.[] آورده كه اجابت موذن بقدم است نه بزبان كه اگر كسی بزبان جواب گوید و بمسجد نیاید جواب نگفته باشد و اگر در مسجد حاضر باشد و بانگ نماز بشنود بر وی اجابت نباشد و اگر در مسجد بقرآن خواندن مشغول باشد و بانگ نماز بشنود ترک قرآن خواندن گیرد و قامت نیز همین حكم دارد و چون موذن قامت میگوید جواب باید داد و اگر بدعا مشغول شود گفته اند كه باكی نیست