Untitled Document

پیدا كردن عجب و آفت آن

بدانكه عجب از كارهای مذموم است. و رسول- علیه السلام- گفت: «سه چیز مهلک است: بخل و هوا و عجب» و گفت: «اگر معصیت نكنید ترسم بر شما از چیزیكه بتر است از گناه و معصیت، و آن عجب است». و عایشه را- رضی الله عنها- گفتند مرد كی بدكردار باشد؟ چون پندارد كه نیكو كردار است، و آن پندار عجب بود. ابن مسعود- رضی الله عنه- همی گوید: هلاک مرد اندر دو چیزست: عجب و نومیدی. و ازین سبب گفته اند كه: نومید اندر طلب سست بود، و مُعجب [كسی كه وی را عجب و پندار است] همچنین، كه پندارد كه خود بی نیازست از طلب. و مطرف گوید: همه شب بخسبم و بامداد شكسته و ترسان برخیزم دوستر دارم از آنكه همه شب نماز كنم و بامداد تكبر و عجب كنم و بشر بن منصور یک روز نماز بامداد دراز همی كرد، یكی بتعجب اندر عبادت وی نگریست، چون سلام باز داد گفت: یا جوانمرد تعجب مكن، كه ابلیس مدتهاء دراز عبادت همی كرد و خاتمت وی دانیكه چه بود:

و بدانكه از عجب آفتها تولد كند: یكی كبر بود، كه خود را از دیگران بهتر داند، و دیگر آنكه گناهان خود را با یاد نیاورد، و آنچه با یاد آورد بتدارک آن مشغول نشود و پندارد كه خود آمرزیده است، و اندر عبادت شكر گوی نباشد و پندارد كه خود از آن بی نیازست، و آفت عبادت خود بنداند و طلب نكند و پندارد كه خود بی آفت است، و هراس از دل وی بشود و از مكر حق تعالی ایمن بود، و خویشتن را بنزد حق تعالی محلی شناسد بعبادتی كه آن خود نعمت حق تعالی است بر وی، و بر خویشتن ثنا گوید و تزكیت كند. و چون بعلم خویش معجب بود از كسی سوال نكند، و اگر با وی بخلاف رأی وی چیزی گویند نشنود و ناقص ماند و نصیحت كس نشنود.