Untitled Document

تشبیه خلق بگروهی نابینا

بیشتر خلاف در میان خلق چنین است، كه همه از وجهی راست گفته باشند، ولكن بعضی نبینند، پندارند كه همه بدیدند. و مثل ایشان چون گروهی نابینایان اند كه شنیده باشند كه بشهر ایشان پیل آمده است، خواهند كه ویرا بشناسند، پندارند كه بدست ویرا بتوان شناخت: دستها در وی بپرماسیدند [پرماسیدن: لمس كردن] یكی را دست بر گوش وی آمد، و یكی را بر پای، و یكی را بر ران، و یكی را بر دندان; چون با دیگر نابینایان رسیدند، و صفت پیل ازیشان پرسیدند، آنک دست بر پای نهاده بود گفت: ماننده ستونی است; و آنكه دست بر دندان نهاده بود، گفت: ماننده عمودی است; و آنكه بر گوش نهاده بود، گفت: ماننده گلیمی است. همه راست گفتند، و همه خطا كردند! كه پنداشتند كه جمله پیل را دریافته اند، و نیافته بودند. همچنین منجم و طبیب، هر یكی را چشم بر یكی از چاكران درگاه حضرت الهی افتاد، از سلطنت و استیلاء وی عجب داشتند، گفتند: «پادشاه خود اینست: هذا ربی» [این پروردگار من است (قرآن: حكایت حضرت ابراهیم در موقعیكه آفتاب و ماه را و پروردگار خویش تصور میكرد)] تا كسی را كه ویرا راه باز دادند، نقصان همه بدید و ورای آن دید و گفت: «این در زیر دیگری است، و آنچه در زیر بود، خدایی را نشاید: لا احب الافلین» [دوست نمیدارم پنهان شوندگان را (قرآن: حكایت حضرت ابراهیم علیه السلام).]