Untitled Document

پیدا كردن حقیقت قراءه و اركان نماز

بدانكه هر كلمتی را كه در نماز بباید گفتن، حقیقتی است كه باید معلوم بود، و باید كه گوینده بدان صفت باشد تا صادق بود:

مثلا معنی «الله اكبر» آنست كه: «وی بزرگتر»، اگر این معنی نداند جاهل باشد، و اگر داند – ولیكن در دل وی چیزیست بزرگتر از حق تعالی صادق نباشد، ویرا گویند: «این سخن راستست، و تو دروغ می گویی!»، و هر گه كه چیز دیگر را مطیع تر باشد از آنكه حق تعالی را، آن چیز نزدیک وی بزرگترست، و معبود و الٰه وی آنست كه وی مطیع اوست، چنانكه حق تعالی گفت: «افرأیت من اتخذ الهه هویه» [آیا دیدی كسی را كه خواهش خود را خداوند خود ساخته است؟] و چون گفت: «وجهت وجهی» [روی خود را متوجه ساختم (بطرف خداوند).] معنی آنست كه روی دل از همه عالم بگردانیدم و بحق تعالی آوردم. اگر دل وی درین وقت بهیچ چیز دیگر نگرانست این سخن وی دروغست: و چون اول سخن در مناجات با حق تعالی دروغ بود خطر آن معلوم باشد; و چون گفت: «حنیفاً مسلماً» [در حالیكه مسلمان و استوار در مسلمانی هستم. (بقیه آیه وجهت وجهی ابتدای فاتحه است).] دعوی مسلمانی كرد، و رسول – علیه السلام – گفت كه: «مسلمان آنكس است كه مسلمانان از دست و زبان وی سلامت یابند باید كه بدین صفت بود، یا عزم كند كه چنین كند»; و چون: «الحمد لله» گوید، باید كه نعمتهاء حق تعالی بر دل تازه گرداند، و همه دل وی بصفت شكر گردد: كه این كلمه شكرست و شكر بدل بود; و چون: «ایاک نعبد» گوید، باید كه حقیقت اخلاص بر دل وی تازه شود و چون: «اهدنا» گوید، باید كه دل وی بصفت تضرّع و زاری شود، كه سوال هدایت میكند و هر كلمتی از تسبیح [سبحان الله گفتن.] و تهلیل [لا اله الا الله گفتن] و قراءق همچنین باید كه باشد چنانكه میداند، و دل وی بصفت آن معنی میگردد: و شرح آن دراز باشد. اگر میباید كه از حقیقت نماز نصیب یابد، چنین باید كه باشد، و اگرنه بصورت بی معنی قناعت كرده باشد.