Untitled Document

پیدا كردن پروردن و ادب كردن كودكان - ۴

هر گه كه بالغ شود اسرار این آداب با وی بگویند: كه مقصود از طعام آنست كه بنده را قوت بود بر آنكه طاعت خدای تعالی كند، و مقصود از دنیا زاد آخرت است، كه دنیا با كسی نمیماند، و مرگ بزودی و ناگاه در آید، و نیک بخت آن بود كه از دنیا زاد آخرت برگیرد تا ببهشت و خشنودی حق تعالی رسد، و صحبت بهشت و دوزخ ویرا گفتن گیرد، و ثواب و عقاب كارها با وی همی گوید، چون ابتدا با ادب پرورند این سخنها چون نقش اندر سنگ باشد، و اگر فرا گذاشته باشند چون خاک از دیوار فرو ریزد.

سهل تستری میگوید –رحمة الله علیه-: «سه ساله بودم كه شب نظاره كردمی اندر خاک خویش محمد بن سوار –رحمة الله علیه- كه نماز شب كردی یكبار مرا گفت: آن خدایرا كه ترا بیافرید یاد نكنی ای پسر؟ گفتم كه: چگونه یاد كنم؟ گفت كه: شب كه اندر جامهء خواب همی كردی سه بار بگوی –بدل نه بزبان- كه خدای با من است و خدای بمن همی نگرد و خدای مرا میبیند، گفت: چند شب آن همی كردم، پس گفت: هر شبی هفت بار بگوی، همی گفتم، پس حلاوت این اندر دل من افتاد، چون سالی برآمد مرا گفت: آنچه ترا گفتم یاد دار همه عمر، تا آنگاه كه ترا در گور نهند، كه این دست گیرد ترا درین جهان و در آن جهان، چند سال آن همی گفتم تا حلاوت آن در سر من پدید آمد، پس یک روز خال مرا گفت: هر كه حق تعالی با وی بود و بوی همی نگرد و وی را همی بیند معصیت نكند، زنهار تا معصیت نكنی، كه وی ترا همی بیند؛