Untitled Document

خلق در طلب جاه راه زیان میروند - ۱

اگر كسی گوید كه چون طلب كمال ربوبیت طبع آدمی است و آن جز بعلم و قدرت نیست و طلب علم محمودست- كه آن طلب كمالست- باید كه طلب جاه و مال نیز محمود باشد كه آن نیز طلب قدرتست و قدرت نیز از جملهٔ كمالست و از صفات حق است همچون علم، و بنده هر چند كه كاملتر بحق تعالیٰ نزدیكتر بود، جواب آنست كه علم و قدرت هر دو كمالست و از صفات ربوبیت است ولیكن آدمی را راه است بعلم حقیقی و راه نیست بقدرت حقیقی، و علم كمالی است كه ویرا بحقیقت ممكن است كه حاصل آید و آنگاه با وی بماند، اما قدرت حاصل نیاید لیكن پندارد كه حاصل آمد، و آنگاه با وی بنماند، كه قدرت بمال و بخلق تعلق دارد و بمرگ از وی منقطع شود و هر چه بمرگ باطل شود از جملهٔ باقیات صالحات نبود و روزگار بردن اندر طلب آن جهل بود، پس از قدرت آنقدر بكار آید كه وسیلت بود بتحصیل علم، و قیام علم بدل است نه بتن، و دل باقی است و ابدی، چون عالم ازین جهان بشود علم بماند، و آن علم نوری باشد كه فرا حضرت الهیت بیند تا لذتی یابد كه لذت بهشت اندران مختصر شود، و علم را بهیچ چیز تعلق نیست كه آن بمرگ باطل شود، چه متعلق علم نه مالست و نه دل خلق بلكه ذات حق تعالیٰ است و صفات وی اندر ملكوت و عجایب معقولات اندر جایزات و واجبات و مستحیلات، كه ازلی و ابدی است، كه هرگز بنگردد و هرگز واجب محال نشود و محال جایز نشود، اما علمی كه بچیزهای آفریدهٔ و فانی تعلق دارد آنرا وزنی نبود چون علم لغت مثلا كه لغت فانی بود و وزن وی بدان بود كه وسیلت معرفت كتاب و سنت بود