Untitled Document

در عدل و انصاف نگاه داشتن در معاملت - ۵

و برای اینست كه حق تعالی میگوید: «وان منكم الاواردها كان علی ربك حتماً مقضیاً- هیچ كس نیست الا كه ویرا در دوزخ گذارست»، آنكس كه براه تقوی نزدیكتر بود زودتر خلاص یابد؛

واجب چهارم آنست كه در نرخ كالا هیچ تلبیس نكند و پوشیده ندارد، نهی كرده است رسول -علیه السلام- از آنكه پیش كاروان باز شود و نرخ شهر پنهان دارد و كالا ارزان خرد،‌ و هر كه چنین كند، خداوند كالا را رسد كه بیع فسخ كند؛ و نهی كرده است از آنكه غریبی كالا آرد و بشهر ارزان بود، كسی گوید بنزدیک من بمان تا من پس ازین بفروشم؛ و نهی كرده است از آنكه خریداری كند كالا ببهای گران، تا دیگری پندارد كه راست میگوید و بزیادت بخرد، و هر كه این با خداوند كالا راست كرده بود [راست كردن: تبانی كردن- ساخت و ساز كردن] تا كسی فریفته شود، چون بداند ویرا باشد كه فسخ كند، و این عادتست كه در بازار كالا در من یزید [مزایده- حراج] بنهند و كسانی كه اندیشه خریداری نكنند می افزایند، و این حرام است؛ و همچنین روا نباشد كالا از سلیم دلی [ساده لوح- بی اطلاع] خریدن كه بهای كالا نداند پس ارزان بفروشد، یا بسلیم دلی فروختن كه گران خرد و نداند كه بها چند است، هر چند كه فتوی كنیم كه ظاهر درستست، ولیكن چون حقیقت كار از وی پنهان دارد بزه كار [عاصی، تبه كار] باشد.

یكی از تابعین در بصره بود، غلام وی از شهر سوس [شوش- شوشتر] نامه نوشت كه امسال شكر را آفت افتاد، پیش از آنكه مردمان بدانند شكر بسیار بخر، وی بسیاری شكر بخرید و بوقت خویش بفروخت، سی هزار درم سود كرد،