Untitled Document

«نوع دیگر از نصایح» پیر طریقت شیخ بزرگوار «خواجه عبدالله انصاری - ۱

الٰهی من چه اهل خواست و در خواستم از نیک و بد خویش بكاستم سر عنایت بدست كفایت نه من پیراستم اگر گنج عز خود در خرابی عجز من نهی من بدین راستم، كریما روز آخر حق خویش مخواه چون من در روز اول بود خویش نخواستم هر بنده ای كه بندگی كند آزادی یابد كمال مرد در بندگیست و عزت وی در تواضع و افكندگیست، یار نیک بهتر از كار نیک، یار بد بدتر از مار بد، یار نیک ترا بعذر آورد یار بد ترا بعجب آورد، یار نیک ترا بایمان برآورد و یار بد ترا از ایمان برآورد نعوذ بالله اگر یار نیک داری طرب كن اگر نداری طلب كن. صحبت با صالحان دار كه صحبت را اثر است مس در صحبت كیمیا افتاد زر گشت هستهٔ خرما بدست دهقان افتاد درخت پر بر گشت و آنگاه بدست هیزم كش افتاد خاكستر گشت، اما دیدهٔ پاک باید تا پاک بیند جوهرئ استاد باید كه دُر از سنگ ریزه چیند، دانی كه دیدهٔ سر را كه نگاه دارد آنكه دیده را در سر نگاه دارد، و جز بر دوست نگمارد، اگر تو خود را بشناختی از شادی و نشاط بگداختی اگر صحبت خود را در یافتی با هر دو عالم نپرداختی

الٰهی هر كه پنداشت كه ترا بخویش شناخت نه ترا و نه خویشرا شناخت، بدان كه تن خدمت را بدل رساند و دل معرفت را بجان پس از شناخت و خدمت میاسای یكزمان، الهی نظر خود بر ما مدام كن و این شادئ خود بر ما تمام كن مارا برداشتهٔ خود نام كن بوقت رفتن بر جان ما سلام كن، صدیقان از گناه پشیمانند و از طاعت خجل عذر بر زبان دارند و تشویر در دل، گیتی فانی و تباه و مولی دوست و همراه، بندهٔ آنی كه در بند آنی، مهر از كیسه بردار و بر زبان نه، مهر از درم بر دار و بر ایمان نه،