Untitled Document

پیدا كردن آنكه مستحق دوستی بحقیقت خدای است عز وجل - ۴

و بر امثال این الیٰ غیر نهایت قادرست، پس چگونه روا بود كه بسبب قدرت دیگری را جز وی دوست دارند؟ اما صفت تنزیه و پاكی از عیوب، آدمی را كمال این كجا تواند بود؟ و اول نقصان وی آنست كه بنده است و هستی وی بوی نیست، بلكه آفریده است و چه نقص بود بیش ازین، و آنگاه جاهلست بباطن خویش تا بچیزی دیگر چه رسد، اگر یک رگ را در دماغ وی خلل رسد دیوانه شود و نداند كه سبب چیست، و باشد كه علاج آن پیش وی بود و نداند، و عجز وی و جهل وی چون حساب برگیری كه چندست، علم و قدرت وی در آن مختصر گردد اگر چه صدیق است و اگر چه پیغامبرست، پس پاک از عیوب آنست كه علم وی بی نهایتست كه كدورت جهل را بوی راه نیست و قدرت وی بكمال از آنست كه هفت آسمان و زمین در قبضهٔ قدرت وی است و اگر همه را هلاک كند در بزرگی و پادشاهی وی هیچ نقصان نبود، واگر صد هزار عالم دیگر را در یک لحظه بیافریند تواند و یک ذره بر عظمت وی زیادت نشود، كه زیادت را بدان راه نیست بلكه نقصان خود در حق وی ممكن نیست. پس هر كه ویرا دوست ندارد بلكه دیگری را دوستر دارد از غایت جهلست، و این دوستی بكمال تر از آنكه بسبب احسان بود: كه آن بزیادت و نقصان نعمت می افزاید و می كاهد، و چون سبب این بود در همه احوال عشق وی بكمال بود، و برای این بود كه بداود- علیه السلام- وحی آمد كه دوسترین بندگان من كسی است كه مرا نه برای بیم و طمع پرستد ولكن تا حق ربوبیت من گزارده باشد: و در زبور است كه: كیست ظالمتر از آنكه مرا برای بهشت و دوزخ پرستد، اگر بهشت و دوزخ نیافریدمی مستحق طاعت نبودمی؟سبب پنجم در دوستی مناسبت است، و آدمی را نیز با حق تعالیٰ مناسبتی خاص هست كه «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» اشارت بدانست، وان الله خلق آدم علی صورته اشارت بدانست و این كه گفت: بندهٔ من بمن تقرب می كند تا ویرا دوست گیرم،