Untitled Document

در اخلاص - ۲

بدانكه اخلاص آنست كه كاری از بهر خدای تعالٰی كنند و اینكس را مخلص گویند و ریا آن باشد كه بمردمان نماید و بان كار آبروی از مردمان خواهد و این كس را مرائی گویند و این در تنبیه الغافلین ست حكایت شیخ علی كه مصاحب سهل بن عبدالله تستری بود گفت روزی بزاویه سهل درآمدم ماری عظیم دیدم هراسی عظیم بر من غالب شد از زاویه بیرون آمدم شیخ را دیدم گفت مترس كه ما را گاهی با وی انسی هست بعد ازان مرا گفت می آئی تا بنماز جمعه رویم گفتم ازینجا تا جامع مسجد مسافتی راه است وقت احتمال رسیدن نكند گفت دست در دست من نه دست در دست وی نهادم و روان شدیم پیش از خطبه مرا بجامع رسانید چون نماز بگذاردیم و بیرون آمدیم بر گذرگاه بایستاد و مردمان میگذشتند شیخ بتعجب در ایشان نگاه میكرد و میگفت لا اله الا الله آنكه گفت اهل لا اله الا الله كثیر والمخلصون منهم قلیل.

قتاده میگوید چون بنده ریا كند حق تعالٰی گوید نگاه كنید به بندهٔ من كه چگونه استهزا میكند ابوامامه مردیرا دید كه در مسجد میگریست در سجود گفت چون تو كه بودی اگر این در مسجد میكنی در خانه كردی امیرالمؤمنین علی كرم الله وجهه میگوید مرائی را سه نشانه است چون تنها بود كاهل بود و چون مردمان را بیند بنشاط بود و چون بر وی ثنا گویند بر عمل در افزاید و چون نیكوهند كمتر كند بدان كه ترا در قیامت در سه دیوان حساب خواهند كرد دیوان اول دیوان لم ست و درین دیوان از لمیت پرسند كه این كار چرا كردی و این لقمه چرا خوردی با تمامت افعال و اقوال و حركات و سكنات اگر از عهدهٔ جواب بیرون آمدی و ازین جمله هیچ بهوا نبوده ازین دیوان خلاص یافتی دیوان دویم كیف ست و درین دیوان از علم پرسند كه این كار بعلم كردی یا بجهل با تمامی افعال و اقوال