Untitled Document

سعادت آدمی در معرفت خدایتعالی است - ۱

همانا گویی بچه معلوم شودكه سعادت آدمی در معرفت خدایتعالی است؟ بدانكه این بدان معلوم شود كه بدانی كه سعادت هر چیزی در آنست كه لذت و راحت وی در آن بود، و لذت هر چیزی در آنست كه مقتضی طبع وی بود، و مقتضی طبع هر چیزی آنست كه ویرا برای آن آفریده اند: چنانكه لذت شهوت در آنست كه بارزوی خویش رسد، و لذت غضب در آنست كه انتقام كشد از دشمن، و لذت چشم در صورت های نیكوست، و لذت گوش در آوازها و الحان خوش است؛ همچنین لذت دل درآنست كه خاصیت وی است، و وی را برای آن آفریده اند، و آن معرفت حقیقت كارهاست، كه خاصیت دل آدمی است. اما شهوت و غضب و دریافتن محسوسات بپنج حواس، این خود بهایم راست.

و برای اینست كه آدمی هرچه نداند، در طبع وی تقاضا و تجسس آن بود، تا بداند؛ و هرچه را داند، بدان شاد باشد، و تبجح [تبجح بر وزن تصرف: شادی كردن] كند، و بدان فخر آورد. واگر در چیزی خسیس بود- چون شطرنج مثلا- اگر كسی را كه داند، گویند كه تعلیم مكن، صبر دشوار تواند كردن، و از شادی آنكه بازی غریب بدانست، خواهد كه آن فخر اظهار كند.

و چون بدانستی كه لذت دل در معرفت كارهاست، دانی كه معرفت هرچند بچیزی بزرگتر و شریفتر بود، لذت بیشتر بود: كه كسی كه وی از اسرار وزیر خبر دارد، بدان شاد بود؛ و اگر از اسرار ملک خبر دارد، و اندیشه وی در تدبیر مملكت بداند، بدان شادتر بود. و آنكس كه بعلم هندسه، شكل و مقدار آسمانها بداند، بدان شادتر بود از آنكه علم شطرنج داند.